ُSystemSecure

۷ مطلب با موضوع «عمومی» ثبت شده است

سی ویژگی افرادی که با زیبایی‌ها زندگی می‌کنند


۱-به قلب خود مرتب سَر می‌زند؛
۲-برای فردی که وقت شناس است، هدیه می‌خرد؛
۳-از چیده شدن مرتب میوه‌ها در مغازه، لذت می‌برد؛
۴-از حیله کردن پرهیز می‌کند چون به سهم خود در طبیعت اعتماد دارد؛
۵-مخالفین خود را با احترام خطاب می‌کند؛
۶-از فردی که با همۀ مرام‌ها سازگار است، فاصله می‌گیرد؛
۷-چندین حلقه دوست دارد: از نزدیک‌ترین تا نوروز به نوروز؛
۸-هیچوقت و درهیچ شرایطی، فریاد بر نمی‌آورد؛
۹-به کسانی که در هنر، علم و ادبیات خلاقیت دارند، بسیارتوجه می‌کند؛
۱۰-با رفتارهای ریز و درشت سعی می‌کند اعتماد دیگران را جلب کند؛
۱۱-هر چند وقت یکبار به تماشای غروب می‌رود؛
۱۲-وقتی ورزش او تمام شد، خلقت را سپاس می‌گوید؛
۱۳-اشتباهات دیگران را در جمع مطرح نمی‌کند؛
۱۴-ساعت‌ها به رفت و آمد مورچه‌ها در انتقال آذوقه، نگاه می‌کند؛
۱۵-با گل‌ها، صحبت می‌کند؛
۱۶-بدون آنکه شبنم از هم بشکافد، آن را برمی‌دارد؛
۱۷-آنقدر وظیفه شناس است، به ندرت شخصی به او تذکر می‌دهد؛
۱۸-اصرار نمی‌کند؛
۱۹-از کسانی که عمر خود را صرف حفظ سمت کرده‌اند؛ فاصله می‌گیرد؛
۲۰-تمام زندگی خود را صرف پول درآوردن نمی‌کند؛
۲۱-با راه رفتن در جنگل، غرق صدای خزان می‌شود؛
۲۲-هر وقت می‌خواهد غیبت فردی را شروع کند به خود می‌گوید: کره زمین یک نقطه از کل کهکشان‌هاست؛
۲۳-با سکوت کلامی و رفتاری کوشش می‌کند تا ناسزاگویان را متوجه عمل خود کند؛
۲۴-مبهوت نقوش و رنگ‌آمیزی ابرها نزدیک به غروب است؛
۲۵-چون به خود احترام می‌گذارد همه جا یک شخصیت دارد؛
۲۶-انواع روش‌های غیر واکنشی را برای تحمل جهل به‌کار می‌گیرد؛
۲۷-برای شنیدن صدای آب رودخانه، وقت می‌گذارد؛
۲۸-اطرافیان عموماً می‌دانند او چه کارهایی انجام نمی‌دهد؛
۲۹-دو برابر مقداری که حرف می‌زند، کتاب می‌خواند و یک دهم آن، فکر می‌کند؛
۳۰-مبهوت راه رفتن آرام حشرۀ بسیار کوچک روی دست خود است.

دکتر سریع القلم، عصر ایران

۲۳ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنیامین پاینده

سی ویژگی افراد موفق

۱-خیلی علاقمندند بدانند چند عدد شن در کرۀ زمین وجود دارد؛

۲-هر آنچه را که می خوانند و می‌شنوند، زود باور نمی‌کنند؛

۳-هر کار می‌کنند دراز مدت را در نظر می‌گیرند؛

۴-کار خوب انجام دادن را بر پول درآوردن، اولویت می‌دهند؛

۵-بر یک هدف مهم، تمرکز دارند؛

۶-برای تحقق این هدف، روزی ده ساعت تلاش می‌کنند؛

۷-بسیار با حوصله هستند؛

۸-خیلی احساس دارند ولی نه در واکنش‌ها و تصمیم‌گیری‌ها؛

۹-نیازی به رانت ندارند چون از فکر خود بسیار استفاده می‌کنند؛

۱۰-در مورد خودشان می‌توانند یک کتاب بنویسند؛

۱۱-از زندگی شکایت نمی‌کنند؛

۱۲-جوراب سفید با کت و شلوار نمی‌پوشند؛

۱۳-به همه احترام می‌گذارند ولی برای هر فردی، وقت نمی‌گذارند؛

۱۴-تسلطی وصف‌ناپذیر بر رفتار خود دارند؛

۱۵-ذهن هرمی دارند: مسایل از با اهمیت‌ترین به کم اهمیت‌ترین طبقه‌بندی شده است؛

۱۶-مدت‌ها طول می‌کشد تا واکنش نشان دهند: ممکن است به مسئله‌ای هیچ وقت واکنش نشان ندهند؛

۱۷-برای کسب اعتبار، به پرکاری و راستگویی اتکاء دارند؛

۱۸-تا بتوانند از سیاست و دولت فاصله می‌گیرند تا فکرشان آزاد باشد؛

۱۹-عموماً با توانایی‌های افراد کار دارند؛

۲۰-تعریفی مستحکم از توانایی‌ها و ضعف‌های خود دارند؛

۲۱-برای فائق آمدن تدریجی بر ضعف‌های خود، برنامه دارند؛

۲۲-به مخالفین خود بی اعتنا هستند ولی نوشته‌های منتقدین خود را با دقت و چند بار می‌خوانند؛

۲۳-برای کشف خود، بسیار وقت می‌گذارند؛

۲۴-نیازی به تخریب دیگران ندارند چون کرۀ زمین را نقطه‌ای در کهکشان‌ها می‌دانند؛

۲۵-سنت سی‌لی‌کان‌ولی را رعایت می‌کنند: یک اشتباه را دوبار مرتکب نمی‌شوند؛

۲۶-همه جا و پیش همه افراد، یک شخصیت دارند؛

۲۷-یک لیوان آب میوه را در چند نوبت می‌نوشند؛

۲۸-از جوانی، پس انداز می‌کنند؛

۲۹-پیراهنی را که امروز می‌خواهند بپوشند از سه روز قبل می‌دانند؛

۳۰-شیفتۀ زندگی کردن و فرصت‌های بی‌شمار آن هستند.

دکتر محمود سریع القلم

۱۹ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنیامین پاینده

سی ویژگی یک ایرانی مطلوب

1.    بسیار کم حرف می‌زند چون کار و فعالیت به او فرصت حرف زدن نمی‌دهد؛

2.    وقتی با مشکلی روبرو می‌شود، دیگران را سرزنش نمی‌کند؛

3.    به ندرت در رانندگی بوق می‌زند؛

4.    در پی قهرمان شدن نیست؛

5.    از ادب و تعارف برای پوشاندن ضعف‌های خود استفاده نمی‌کند؛

6.    مسئولیت کوتاهی‌ها و اشتباهات خود را با صراحت می‌پذیرد؛

7.    آنقدر قابل پیش‌بینی است که دیگران به او اعتماد می‌کنند؛

8.    آنقدر نیاز‌های خود را معقول کرده‌ که از دروغ گفتن بی‌نیاز شده است؛

9.    اگر در قراری یک دقیقه دیر کرد از میزبان عذرخواهی می‌کند؛

10.    تا می‌تواند در مورد دیگران قضاوت نمی‌کند و به کرات می‌گوید من نمی‌دانم؛

11.    در میان غیرایرانیان، همه جذب نظم، کرامت و دانش او می‌شوند؛

12.    از عملکرد خود ناراضی است و بسیار کم در مورد خودش صحبت می‌کند؛

13.    محال است آَشغالی به زمین یا بیرون پرت کند؛

14.    دفترچه‌ای دارد که در آن ضعف‌های خود را نوشته و برای اصلاح آن‌ها برنامه دارد؛

15.    با رقیب و مخالف خود مانند رفتار پیامبر برخورد می‌کند؛

16.    در گوشه‌ای از منزل او، پرچم ایران دیده می‌شود؛

17.    فعالیت در محیط بین‌المللی را فرصتی برای یادگیری و اثرگذاری می‌داند؛

18.    حسادت نمی‌کند چون به قواعد خلقت و اهتمام انسان‌ها معتقد است؛

19.    بدگویی کسی را نمی‌کند چون می‌داند در مورد ضعف‌های خود می‌تواند ده صفحه بنویسد؛

20.    در هفته با ده نفر تماس می‌گیرد و احوالپرسی می‌کند بدون اینکه با آن‌ها کاری داشته باشد؛

21.    جهان‌بینی خود را به تناسب مخاطب تغییر نمی‌دهد؛

22.    زندگی خود را با رنگ‌های شاد، گل، هنر، موسیقی تزئین کرده است؛

23.    از تأیید دیگران بی‌نیاز است؛

24.    در ماه حداقل یک کتاب را با دقت و نشانه‌گذاری تمام می‌کند؛

25.    هر وقت با او ملاقات می‌کنیم متوجه می‌شویم از دفعه قبل انسان بهتری شده‌است؛

26.    برای حفظ سلامتی خود، برنامه منظم دارد؛

27.    هر آجری در زندگی خود بر روی آجری دیگر گذاشته با زحمت بوده و نه با رانت؛

28.    به قدرت و سمت به عنوان فرصتی برای بهبود وضع زندگی خود نگاه نمی‌کند؛

29.    با ایرانیان دیگر بسیار همکاری کرده و از تعارض، درگیری و اختلاف با آن‌ها پرهیز می‌کند؛

30.    دایره معاشرتی او با افراد توانمند و غیر مطیع است.

دکتر سریع القلم

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنیامین پاینده

سی ویژگی یک انسان با شخصیت

1.  کسی نگران رفتار و گفتار او نیست. در ادب و امانت داری قابل پیش بینی است؛

2.  اتومبیل خود را برای عابری که از خطوط عابر پیاده عبور می کند، کاملاً متوقف می کند؛

3.  چون وفای به عهد برای او جدی است، بعضاً شبها برای تحقق عهد، فکر کرده و خوابش نمی برد؛

4.  روزانه 5 دقیقه برای خشکاندن حسادت در وجود خود، برنامه ریزی کرده است؛

5.  بسیار بسیار بسیار بسیار انصاف دارد؛

6.  آنقدر برای خود احترام قایل است که به کسی خیانت نمی کند؛

7.  روزانه 10 دقیقه برای شناخت خود، برنامه ریزی کرده است؛

8.  اگر حتی 5 دقیقه به جلسه ای دیر برسد، با پیامک به میزبان اطلاع می دهد؛

9.  اطرافیان او از اینکه نقدی را مطرح کنند احساس آرامش و امنیت می کنند؛

10. برای نگاه کردن به شبنم روی گلبرگ یک گل، وقت می گذارد؛

11. دارای ثبات فکری است و به تناسب شرایط و مخاطب، افکار و مواضع خود را تغییر نمی دهد؛

12. انسانها را به خوب و بد تقسیم نمی کند بلکه ضعف ها و توانایی‌های آنها را در کنار هم می بیند؛

13. مخالفان فکری او، اخلاق او را تحسین می کنند؛

14.  بیشتر با رفتار خود دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد تا گفتار؛

15.  ظرفیت و شجاعت گفتن این جمله را دارد: (1) افکار فلانی با من بسیار متفاوت است ولی ذاتاً فرد مؤدبی است؛

16. ظرفیت و شجاعت گفتن این جمله را دارد: (2) افکار فلانی با من بسیار متفاوت است ولی تابحال ندیده‌ام که بدگویی و تخریب کند؛

17. ظرفیت و شجاعت گفتن این جمله را دارد: (3) افکار فلانی با من بسیار متفاوت است ولی ندیده‌ام که برای کسب موقعیت بهتر شغلی و مالی، چاپلوسی کسی را بکند؛

18.  بسیار اعتماد به نفس دارد (1): چون دقیق و حقوقی صحبت می کند؛

19. بسیار اعتماد به نفس دارد (2): چون نیازی به متهم کردن کسی ندارد؛

20.  بسیار اعتماد به نفس دارد (3): چون یک شغل بیشتر ندارد؛

21.  بسیار اعتماد به نفس دارد (4): چون با درون خود زندگی می کند تا با قضاوت دیگران؛

22.  بسیار اعتماد به نفس دارد (5): چون طولانی در منصبی نمی ماند؛

23. بسیار اعتماد به نفس دارد (6): نیازی به تزویر ندارد چون حدّ خود برای یک زندگی با تدبیر را می داند؛

24. بسیار اعتماد به نفس دارد (7): چون افکار و مواضع او ارتباطی به منابع مالی او ندارند؛

25.  بسیار اعتماد به نفس دارد (8): چون نیازهای مالی او مرتبط به حوزۀ سیاست نیست؛

26.  بسیار اعتماد به نفس دارد (9): نیازی به حذف دیگران ندارد چون دایرۀ بازی و زندگی او بسیار وسیع است؛

27.  بسیار اعتماد به نفس دارد (10): انحصاری رفتار نمی کند چون کرۀ زمین را فقط یک نقطه در خلقت می داند؛

28.  دروغ نمی گوید چون با راستگویی به همۀ منافع معقول خود دست یافته است؛

29.  مسئله یکِ زندگی او، کار کردن و زحمت کشیدن است؛

30.  بی نیازی در ذات و هویت اوست.

دکتر سریع القلم

۱۵ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنیامین پاینده

30 ویژگی جامعه زنده

جامعه ای زنده است ... :

1.    که در عرصه های اقتصاد، هنر، علم، سیاست، میان شهروندان رقابت قاعده مند وجود داشته باشد
2.    که آموزش اخلاق و مسئولیت اجتماعی در دوره دبستان تمام شده باشد
3.    که تعداد رسانه های غیر دولتی حداقل دو برابر دولتی باشد
4.    که در جاده های آن در هر صدکیلومتر برای شهروندان، استراحتگاه ساخته شده باشد
5.    که شهروندان آن به وفور به هم اعتماد کنند
6.    که حداکثر هزینه های غذا و مسکن، 35 درصد درآمد شهروندان باشد
7.    که در فرودگاه های آن، حداقل از 70 ملیت و 70 شرکت هواپیمایی خارجی تردد کنند
8.    که شهروندان آن وقتی به چهار راهها می رسند، اتومبیل خود را کاملاً متوقف کنند
9.    که نرخ تورم در آن یک رقمی باشد
10.    که اساتید دانشگاه آن به کار دانشگاهی صرفاً به عنوان شغل نگاه نکنند بلکه برای خود، مسؤولیت و رسالت اجتماعی قایل باشند
11.    که شهروندان آن به انجام کارهای صحیح و منظم توام با سلامتی مالی عادت کرده باشند
12.    که تکمیل پیچیده ترین طرح های "عمرانی" در آن، حداکثر 3 سال به طول انجامد
13.    که دانمارک از شهروندان آن برای سفر، درخواست ویزا نکند
14.    که مجموعه جامعه و سیستم از مرحله امنیت و بقا عبور کرده باشد
15.    که شهروندان آن پس از تصادف رانندگی که پیش می آید، حتی یک واژه ناپسند نسبت به طرف مقابل استفاده نکنند
16.    که مدیریت آن جامعه  مبتنی بر سعی و خطا نباشد
17.    که شهروندان نظافت محیط عمومی، خیابان ها، جاده ها و سواحل را با نظافت محل سکونت و اتومبیل خود مساوی بدانند
18.    که حداقل سه و نیم درصد نرخ رشد اقتصادی داشته باشد
19.    که شهروندان آن نگران آینده خود نباشند
20.    که دستگاه های اجرایی آن با fact تحلیل کنند و نه با تخیل
21.    که در آن فرهنگ مکتوب بر فرهنگ شفاهی غالب باشد
22.    که شهروندان آن از  اخلاقی بودن و رعایت حریم های اجتماعی ، لذت ببرند
23.    که شان و احترام و منزلت تولیدکننده از صاحب سمت بالاتر باشد
24.    واژه های "ببخشید "، "عذر می خواهم" و "اشتباه کردم" به وفور در میان شهروندان رواج داشته باشد
25.    که شهروندان آن، دندان های سالم داشته باشند
26.    که انتقاد از اندیشه ها و سیاست گذاریها در آن، پی آمدی نداشته باشد
27.    که سیاست مداران آن با هم قطاران خود در محیط بین المللی مرتب در تعامل باشند
28.    که وقتی پلیس راهنمایی، اتومبیلی را به خاطر تخلف رانندگی متوقف می کند، پلیس سراغ راننده برود نه بالعکس
29.    که حفظ تعالی، شکوفایی وطن و کشور بر هر امر دیگری اولویت داشته باشد
30.    که در آن شهروندان علاقه ای به داشتن سمت دولتی نداشته باشند بلکه با فکر ، همت و توانایی های خود زندگی کنند.

دکتر محمود سریع القلم

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنیامین پاینده

30 ویژگی انسان عقلانی

۱. در روز حداقل یک بار بگوید «من نمی‌دانم‌».

۲. کمتر از کسی تقاضایی داشته باشد و عمدتا به همت، فکر، برنامه‌ریزی و زحمات خود اتکا کند.

۳. در موضوعاتی که اطلاعات کلی دارد، اظهار‌نظر نکند.

۴. دغدغه کانونی زندگی او، بهترین عملکرد در حرفه‌اش باشد.

۵. به استقبال کسی برود که با او تفاوت یا حتی تضاد فکری دارد.

۶. بدون اجازه قبلی از کسی، سخن او را به شخص دیگری بازگو نکند.

۷. زباله را به خیابان و از اتومبیل به بیرون پرت نکند.

۸. با رعایت حروف اضافه و با ‌‌‌نهایت دقت، «نقل قول» کند.

۹. دائما در حال تغییر و بهتر شدن باشد، به طوری که اطرافیان تغییر را حس کنند.

۱۰. از اینکه دیگران را به خود و افکار خود دعوت کند، چه مستقیم چه غیرمستقیم‌ پرهیز کند.

۱۱. برای محیط جنگل که به مه، نم نم باران و رنگ‌های زنده طبیعت آمیخته شده، وقت بگذارد.

۱۲. این ظرفیت را در خود ایجاد کند که واکنش به دیگران را حتی تا پنج سال به تأخیر اندازد.

۱۳. حدود ۱۰ درصد از وقت، انرژی و تخصص خود را ‌‌رایگان‌ صرف جامعه کند.

۱۴. در حرفه‌ای که تخصص ندارد، مسئولیت نپذیرد.

۱۵. خوشبختی را با راحتی و مصرف‌گرایی مساوی نداند.

۱۶. هر دو سال یک بار، با ارزیابی کار‌ها و رفتارهای خود‌ به اشتباهات گذشته پی برده و خود را اصلاح کند.

۱۷. با عبارت «من اشتباه کردم» به صلح دائمی برسد.

۱۸. حریم شهروندان را رعایت کند: در نظم صفوف، خود‌پرداز بانک، پارک کردن، نزاکت عمومی، عابر پیاده، صحبت آرام.
 
۱۹. آنقدر بر قوای فکری و روحی خود وقت گذاشته باشد تا نیاز به تایید و تمجید دیگران در خود را، در یک دوره پنج ساله به صفر برساند.

۲۰. از رفتن به تئا‌تر به عنوان منبعی برای رشد و شکوفایی خود استفاده کند، چون تئا‌تر قدرت مند‌ترین نمایش توانایی‌های انسان‌هاست.

۲۱. در هر نوع تصمیم‌گیری از خرید دمپایی تا مسائل جدی حرفه‌ای، راه‌های مختلف را مکتوب کند، مطالعه کند، مشورت کند و با دقت ۹۰ درصدی به نتیجه برسد.

۲۲. با عمل خود به دیگران نشان دهد، تفاوت میان هشت و هشت و یک دقیقه را می‌داند.

۲۳. در روز حداقل از پنج نفر قدردانی کند: به خاطر نزاکت، اخلاق، دانش و خلاقیت آن‌ها.

۲۴. قبل از قضاوت کردن در مورد فردی، حداقل ده ساعت با او تعامل فکری رودررو برقرار کند تا با جهان او آشنا شود.

۲۵. «ناراحت شدن» از توانایی‌ها، ظرفیت‌ها و برتری‌های دیگران را در خود به تعطیلی بکشاند.
۲۶. اجازه دهد افراد، سخن خود را تمام کنند.

۲۷. به موسیقی به عنوان یک منبع تمرکز، آرامش و خوداکتشافی نگاه کند.

۲۸. حداقل ۲۰ درصد وقت خود را صرف توسعه فردی، فکری، اخلاقی و مدنی نماید.

۲۹. در صحبت کردن، یک سوم سؤال کند و دو سوم قضاوت. بعد از پنج سال، پنج ششم سؤال و یک ششم قضاوت.
 
۳۰. حداقل یک ساعت در روز‌ مطالعه کند.

دکتر محمود سریع القلم/ عصر ایران

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنیامین پاینده

بخشندگی کوروش کبیر!

روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند ...

هیچ کس سوار ارابه آفتاب نمی شد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمی گذاشت و بعد از ارابه آفتاب کوروش سوار بر اسب می آمد. از آنجا که پادشاه ایران ریش بلند داشت و در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد می کردند و با جواهر می آراستند. کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشته اند علاقه به تجمل نداشت و در زندگی خصوصی از تجمل پرهیز می کرد، ولی می دانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیاد نیستند تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند. در آن روز کوروش، از جواهر می درخشید و اسبش هم روپوش مرصع داشت و به سوی معبد "بعل" خدای بزرگ صور می رفت و رسم کوروش این بود که هر زمان به طور رسمی وارد یکی از شهرهای امپراطوری ایران(که سکنه آن بت پرست بودند) می گردید، اول به معبد خدای بزرگ آن شهر می رفت تا اینکه سکنه محلی بدانند که وی کیش و آیین آنها را محترم می شمارد.

در حالی که کوروش سوار بر اسب به سوی معبد می رفت، "ارتب" تیرانداز برجسته فینیقی وسط شاخه های انبوه یک درخت انتظار نزدیک شدن کوروش را می کشید!

در صور، مردم می دانستند که تیر ارتب خطا نمی کند و نیروی مچ و بازوی او هنگام کشیدن زه کمان به قدری زیاد است که وقتی تیر رها شد از فاصله نزدیک، تا انتهای پیکان در بدن فرو می رود. در آن روز ارتب یک تیر سه شعبه را که دارای سه پیکان بود بر کمان نهاده انتظار نزدیک شدن موسس سلسله هخامنشی را می کشید و همین که کوروش نزدیک گردید، گلوی او را هدف ساخت و زه کمان را بعد از کشیدن رها کرد. صدای رها شدن زه، به گوش همه رسید و تمام سرها متوجه درختی شد که ارتب روی یکی از شاخه های آن نشسته بود. در همان لحظه که صدای رها شدن تیر در فضا پیچید، اسب کوروش سر سم رفت. اگر اسب در همان لحظه سر سم نمی رفت تیر سه شعبه به گلوی کوروش اصابت می کرد و او را به قتل می رسانید. کوروش بر اثر سر سم رفتن اسب پیاده شد و افراد گارد جاوید که عقب او بودند وی را احاطه کردند و سینه های خویش را سپر نمودند که مبادا تیر دیگر به سویش پرتاب شود، چون بر اثر شنیدن صدای زه و سفیر عبور تیر، فهمیدند که نسبت به کوروش سوءقصد شده است و بعد از این که وی را سالم دیدند خوشوقت گردیدند، زیرا تصور می نمودند که کوروش به علت آنکه تیر خورده به زمین افتاده است.

در حالی که عده ای از افراد گارد جاوید کوروش را احاطه کردند، عده ای دیگر از آنها درخت را احاطه کردند و ارتب را از آن فرود آوردند و دست هایش را بستند.

کوروش بعد از اینکه از اسم و رسم سوء قصد کننده مطلع گردید گفت که او را نگاه دارند تا اینکه بعد مجازاتش را تعیین نماید و اسب خود را که سبب نجاتش از مرگ شده بود مورد نوازش قرار داد و سوار شد و راه معبد را پیش گرفت و در آن معبد که عمارتی عظیم و دارای هفت طبقه بود مقابل مجسمه بعل به احترام ایستاد. کوروش بعد از مراجعت از معبد، امر کرد که ارتب را نزد او بیاورند و از وی پرسید برای چه به طرف من تیر انداختی و می خواستی مرا به قتل برسانی؟

ارتب جواب داد ای پادشاه چون سربازان تو برادر مرا کشتند من می خواستم انتقام خون برادرم را بگیرم و یقین داشتم که تو را خواهم کشت، زیرا تیر من خطا نمی کند و من یک تیر سه شعبه را به سوی تو رها کردم، ولی همین که تیر من از کمان جدا شد، اسب تو به رو درآمد و اینک می دانم که تو مورد حمایت خدای بعل و سایر خدایان هستی و اگر می دانستم تو از طرف بعل و خدایان دیگر مورد حمایت قرار گرفته ای نسبت به تو سوءقصد نمی کردم و به طرف تو تیر پرتاب نمی نمودم!

کوروش گفت در قانون نوشته شده که اگر کسی سوءقصد کند و سوءقصد کننده به مقصود نرسد دستی که با آن می خواسته سوءقصد نماید باید مقطوع گردد. اما من فکر می کنم که هنگامی که به طرف من تیر انداختی با هر دو دست مبادرت به سوءقصد کردی و با یک دست کمان را نگاه داشتی و با دست دیگر زه را کشیدی. ارتب گفت همین طور است. کوروش گفت هر دو دست در سوءقصد گناهکار است و من اگر بخواهم تو را مجازات نمایم باید دستور بدهم که دو دستت را قطع نمایند ولی اگر دو دستت قطع شود دیگر نخواهی توانست نان خود را تحصیل نمایی، این است که من از مجازات تو صرف نظر می کنم.

ارتب که نمی توانست باور کند پادشاه ایران از مجازاتش گذشته، گفت ای پادشاه آیا مرا به قتل نخواهی رساند؟ کوروش گفت : نه. ارتب گفت ای پادشاه آیا تو دست های مرا نخواهی برید؟ کوروش گفت: نه. ارتب گفت من شنیده بودم که تو هیچ جنایت را بدون مجازات نمی گذاری و اگر یکی از اتباع تو را به قتل برسانند، به طور حتم قاتل را خواهی کشت و اگر او را مجروح نمایند ضارب را به قصاص خواهی رسانید. کوروش گفت همین طور است. ارتب پرسید پس چرا از مجازات من صرف نظر کرده ای در صورتی که من می خواستم خودت را به قتل برسانم؟ پادشاه ایران گفت: برای اینکه من می توانم از حق خود صرف نظر کنم، ولی نمی توانم از حق یکی از اتباع خود صرف نظر نمایم چون در آن صورت مردی ستمگر خواهم شد.

ارتب گفت به راستی که بزرگی و پادشاهی به تو برازنده است و من از امروز به بعد آرزویی ندارم جز این که به تو خدمت کنم و بتوانم به وسیله خدمات خود واقعه امروز را جبران نمایم. کوروش گفت من می گویم تو را وارد خدمت کنند.

از آن روز به بعد ارتب در سفر و حضر پیوسته با کوروش بود و می خواست که فرصتی به دست آورد و جان خود را در راه کوروش فدا نماید ولی آن را به دست نمی آورد. در آخرین جنگ کوروش که جنگ او با قبایل مسقند بود نیز ارتب حضور داشت و کنار کوروش می جنگید و بعد از آنکه موسس سلسله هخامنشی(کوروش بزرگ) به قتل رسید، ارتب بود که با ابراز شهامت زیاد جسد کوروش را از میدان جنگ بدر برد و اگر دلیری او به کار نمی افتاد شاید جسد موسس سلسله هخامنشی از مسقند خارج نمی شد و آنها نسبت به آن جسد بی احترامی می کردند، ولی ارتب جسد را از میدان جنگ بدر برد و با جنازه کوروش به پاسارگاد رفت و روزی که جسد کوروش در قبرستان گذاشته شد، کنار قبر با کارد از بالای سینه تا زیر شکم خود را شکافت و افتاد و قبل از اینکه جان بسپارد گفت : بعد از کوروش زندگی برای من ارزش ندارد.

کوروش بزرگ یا کوروش کبیر(۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار دودمان هخامنشی است. شاه پارسی پادشاهی انسان دوست بود و از صفات و خدمات او بخشندگی‌، بنیان گذاری حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و... شناخته شده‌ است. عصر ایران

۱۳ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنیامین پاینده